بیآ بیا و بآ لباس سپیدت برقص , ...ادامه مطلب
الان ما در خانه هایمآن و کنار بخاری لم داده ایم و کسآنی هستند که سرما زیر پوستشآن دویده و سرپناهی ندارند. ,انگشتان یخ زده ...ادامه مطلب
دلهره ام پشت دیوار جا نمی ماند سمج است و لجبآز نفس تنگ شده ام روی تاریکی خط می اندازد خطی ممتد ,هوایم را داشته باش,خدایا هوایم را داشته باش ...ادامه مطلب
,بگذار لبخندت دلم را باشد ...ادامه مطلب
باید پرید , ...ادامه مطلب
به گذشته فکر کردن و در گذشته زندگی کردن برایم تمامی نداشت. لحظه هایم به درد میگذشت و تلاشی برای بهبود اوضاعم نمیکردم. اگر هم چند جمله مثبت اندیشی به گوشم میخورد تا چند روزی در دنیا میچرخیدم و ذهن و قلبم آرام میگرفت ولی دوباره همان آش بود و همآن کآسه. از دنیآی آدم زنده ها پرت و غرق در دنیآی مرده خودم میشدم. همه چی برایم سیآه بود. یک دنیآی تاریک و سیآه که به احدی نشانش نمیدادم و نمیگذاشتم بفهمند چه پوسته ی شکننده ای پیدا کرده ام. گریه های پنهانی پشت سرهم.زیر پتو. گوشه اتاق بغضم میترکید و صورتم را بین دستانم مخفی میکردم و بی صدا میکشستم. مفهومی برایم نداشت ای, ...ادامه مطلب
گفتم ای عشق بیا تا که بسازی ما را یا نه، ویرانه کنی ساخته ی دنیا را گفتم ای عشق چه بر روز تو آمد امر که به تشویش سپردی شب عاشق ها را چه شد آن زمزمه ی هر شبه ی ما ای دوست چه شد آن صحبت هر روزه ی یاران یارا چشمه ها خشک شد از بس نگرفتی اشکی همتی تا که رهایی بدهی دریا را حیف از امروز که بی عشق شب آمد ای عشق کاش خورشید تو آغاز کند فردا را محمدعلی بهمنی ,کاش خورشید تو آغاز کند فردا را,ای عشق کاش خورشید تو آغاز کند فردا را ...ادامه مطلب
مثلن مامور پست زنگ در خونمونو بزنه و یه بسته پستی که اسمم روشه رو بم بده. بازش کنم و اون کتابی که دوسش دارم باشه., ...ادامه مطلب
باید گوشش بدی تا روحت اگه متلاطمه آروم بگیره هر چه به گرد خویشتن می نگرم درین چمن اینه ی ضمیر من جز تو نمی دهد نشان ,پیش وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم ...ادامه مطلب